Search This Blog

Wednesday, December 22, 2010

غم مخور






آروم آروم دارن پشت من میان و می خندن.مبادا که ازم جلو بیفتن و من نتونم بهشون برسم.میخنده.میگم خدا واسه هیچکس نخواد.ادم تازه تو مریضیا قدر سلامتی رو میدونه.زندگیه دیگه .روزگار دیگه.

داشتم از خیابون رد میشدم.یهو زانوم پیچ خورد.لنگون لنگون رفتم خونه ،فرداش دیدم نمی تونم بلند شم از جا.حالا یکی میگه تاندون زانوم پاره شده ،یکی دیگه ام میگه کش اومده.در هر حال ،دردش وحشتناکه .خدا بیامرزه این کرم ضد درد رو که میذاره بتونم راه برم لا اقل.

پله میبینم یاد مرگ میافتم.تو رکوع نماز هم به خدا می رسم از درد.درد چند بخشه؟

پ.ن: خیلی بده ادم هیچ جا نداشته باشه بره جز خونه.بعضی موقعا لازمه.

پ.ن : راستی ،فال شب یلدام اومد یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور،کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور.

پ.ن: برمیگردم.


Tuesday, November 30, 2010

شادم خفن !


رعایت کپی رایت ( اینو ببینید)... با اعلام شادی فراوان و اینکه آقای خاص ضایع شد حسابی :دی

Wednesday, November 24, 2010

عیدتون مبارک




چون نامه ي اعمال مرا پيچيدند

بردند به ميزان عمل سنجيدند
بيش از همه کس گناه ما بود ولي
آن را به محبت علي بخشيدند

پ.ن :عید غدیر مبارک
ستاره سادات

Wednesday, November 17, 2010

happy birthday ....





من این چند وقته به حساب خیلی چیزا ،سرم شلوغ بود.
آدم دیگه ای شدم انگار ،دست خودم هم نبوده.
گاهی وقتا چیزایی میگم که بعد خودم می مونم که چرا اینجوری گفتم؟ یا مثلا اشتباهای مسخره ای می کنم که خودم می مونم تو کارم :دی
اومدم بگم که امروز ،26 آبان عید قربان بود و همچنین سه سالگی این جا. که البته الان آرشیوش مشکل داره .پس نگین ا اینجا که ارشیوش هنوز یه سال نشده و این حرفا.
سه سال گذشت .به همین راحتی. اصلا فکرشم نمی کردم یه روز بیام بنویسم سه سال شد !

زیادی به گذر زمان توجه می کنم . روزا رو میشمرم.اما نمی دونم منتظر کدوم اتفاق نو شدم این روزا. خبرای خوب و بد می شنوم و ناراحتیای ناشی از خبرای بد مدت بیشتری تو ذهنم میمونه.همه اینجورین؟
نفس عمیق میکشم.بلکه بهتر شه وضعیت .اما نه انگار خبری نیس.
بعضیا میگن افسردگی پائیزه .بعضیا میگن از اول همین جوری بودی که؟ نبودی؟ بعضیا دیگه میگن حالا مگه اهمیت هم داره؟خودمم نمی دونم.


پ.ن : امروز بابت طلا هایی که تو بازیا بردیم خوشحال شدم. :دی
پ.ن : رفتم ملک سلیمانم دیدم ،همون اوائل ،این کجاش فیلم خوبی بوود؟ خوشم نیامد.
پ.ن : اگه یه وقت ندیدن منو چن وقت ،عید غدیرتون پیشاپیش خیلی خیلی مبارک
پ .ن : چلچراغ هم رفت ! متاسفم :(

Saturday, October 23, 2010

تا تو هستي و غزل هست دلم تنها نيست



شعاع درد مرا ضرب در عذاب كنيد
مگر مساحت رنج مرا حساب كنيد
محيط تنگ دلم را شكسته رسم كنيد
خطوط منحني خنده را خراب كنيد
در انجماد سكون پيش از آنكه سنگ شوم
مرا به هرم نفس هاي عشق آب كنيد
-قيصر امين پور-
پ.ن : من به نت دسترسی ندارم .یکی از دوستانم به شدت دچار مشکل شد و از من التماس دعا داشت . منم گفتم اینجا بگم براش دعا کنین.
اللهم اشف کل مریض .
پ.ن : پیشاپیش التماس دعا دارم برای روز عرفه. و همچنین عید قربان رو تبریک میگم.
شاد باشید.
ستاره

Monday, October 18, 2010

Tuesday, October 12, 2010

ماه







ماه در مياد كه چي بشه؟
ميخواد عزيز كي بشه؟
ماه در مياد چي كار كنه
باز آسمونو تار كنه
نميدونه تو هستي
بجاي اون نشستي!


پ.ن :امروز 20 مهر است.ماه در تهران انگار مسير را نشان ميدهد با نورش!
زيباتر از اين صورتش ،انگار هرگز نديده بودم كه خيره بودم بهش تمام مسير!


پ.ن: در حين نوشتن اين پست ،متوجه اين پست شدم. التماس دعا دارند و دارم.

Sunday, October 3, 2010

بی دلیل

تلخ تر از این:
هیچ شنیده ای آیا!!؟

کسی را دوست می دارم،
کسی را دوست می دارد

پ.ن : از لابه لای گودر ،همین جوری.بی دلیل. فکرهای بدتون رو واسه خودتون نگه دارین.

Monday, September 27, 2010

دارم میام پیشت ،جاده چه همواره ....





وسط بزرگراهم، فک میکنم اگه همین الان یهو وایسته چی میشه ،موبایل رو از تو جیب مانتوم در میام و میزارم دم دست ،قفل در ها رو باز میکنم ، که اگه کسی خواس بیاد ماشینو جابه جا کنه که ترافیک نشه بتونه ،به این فک میکنم که کسی هس بیاد کمک کنه ،زنگ بزنه به یکی ،فک میکنم مثلا اگه کسی موبایل رو برداره ،به کی اول زنگ میزنه؟ اورژانس؟ پلیس ؟ اصلا به فکرش میرسه گوشی منو ورداره؟میره به تو کانتکز؟یا زنگ میزنه به اولین شماره ای که تو حافظه تماس ها هس؟ چک میکنم ببینم کیه؟...از دوستای دانشگاس ...وقتی بفهمه چی میشه؟ میتونه کس دیگه رو مطلع کنه یا نه؟ ماشین وسط بزرگراه چی میشه؟ اونجا کسی هس که وجدان داشته باشه صبر کنه تا یکی از اقوام من بیاد یا نه؟ ماشین رو پلیس جابه جا میکنه؟
چراغ چرا سبز نمیشه ؟ خسته شدم!
پائیز پر از ترافیک رو اصلا دوس ندارم ،پائیز رو کلا دوس نداشتم ،امسال ترافیک شدیدش همین 3 ،4 روز کلی اذیتم کرده!
میرسم دانشگاه ، میپرسم ببینم کسی مسکن همراش هس؟ قلبم داره دوباره شروع میکنه

پ.ن : تو که دلواپسم میشی ،همه دلواپسیم میره
پ.ن : بریم یه جا که خورشیدش دروغ نیس !؟

Tuesday, September 21, 2010

هركسي دنبال خبر ميگرده

سلام
خسته ام.........خيلي خيلي خسته ام و خواب آلوده

پ.ن : دانشگاه شروع شد
پ.ن : حالا كه به تماشا سوگند تموميده،راديو هفت :دي،شبكه آموزش خيلي بهتر شده ،يه برنامه راجع به كامپيوترم ميده ساعت 6 اين طورا ،بد نيس اگه وقتشو آدم داشته باشه
پ.ن: آهاي آهاي يكي بياد يه شعر تازه تر بگه
پ.ن: آخ چقد دلم تنگ شده بود واسش ،واقعا گفتم ،سر كلاس كه اومد تازه ياد خاطرات ترم 3 افتادم ،امتحانشو خيلي سخت گرفته بود، سيالات دارم الان ،خدا به خير كنه
پ.ن : هيچ وقت نشده بود درس هاي عمومي واسم مشكل ايجاد كنن ،حالا اين تربيت بدني آدم شده!

Tuesday, September 7, 2010

فکرو فریاد

الهی اگر ابلیس آدم را بدآموزی کرد ،گندم او را که روزی کرد ؟
الهی نگاه دار تا پشیمان نشویم و براه آر که سرگردان نشویم
الهی دستم گیر که دست آویز ندارم و عذرم بپذیر که پای گریز ندارم
الهی اگر یکبار گویی بنده من ،از عرش بگذرد خنده من .
الهی دعا به درگاه تو لجاج است چون دانی که بنده به چه محتاج است !
الهی چون تو را جویم که در ملکوت کمتر از مویم
الهی اگر دوستی نکردم دشمنی هم نکردم ،اگر بر گناه مصرم اما بر یگانگی تو مقرّم
الهی همه از تو ترسند و عبدالله از خود ، زیرا از تو همه نیکی آید و از عبدالله همه بدی .
الهی اگرچه نور در عبادت است اما کار به عنایت است
الهی ابو جهل از کعبه می آید و ابراهیم از بت خانه ،کار به عنایت باشد باقی بهانه .
الهی ما در دنیا معصیت میکردیم و دوست تو محمد (ص) غمگین میشد و دشمن تو ابلیس شاد ، الهی اگر فردای قیامت عقوبت کنی باز ،دوست تو محمد (ص) غمگین می شود و دشمن تو ابلیس شاد.الهی دو شادی به دشمن مده و دو اندوه بر دل دوست منه !
الهی آفریدی رایگان و روزی دادی رایگان ،بیامرز رایگان ،که تو خدائی نه بازرگان !





سوالی مانده در جانم /جوابی هم نمی یابم ،کجای درگهت هستم/بگو جانم که بی تابم /تمام فکر و فریادم/ دلیل ماتم و آهم /وجودم پر ز تردید وامان را برده از خوابم/اگر هجرت ز گندم بود /دگر خاکی نمی کشتم و گر وصلت به ترکش بود دگر گندم چرا خواهم ؟/ به جرم آدم و خودخواهی شیطان/ چنین هجری نمی دانم/ نمی دانم/ فقط وصل تو را خواهم/ زیادت کو قرار من/ ز عشقت پر جنون گشتم /در این دریای بی ساحل/ زمهر تو نفس دارم !/ اگر وصلست آرامم و اگر عشقت به دل دارم/ ز کارم نیست می دانم/ ز لطف توست دلدارم...

فکر و فریاد سینا سرلک رو خودش مرداد خریده بود ،اون روز من رو دید و گفت فک کنم این به دردت بخوره ،این روزا خیلی اینو گوش میدم.واقعا دست این دوستم درد نکنه که این سی دی رو بهم داد.!
خرابی کامپیوتر باعث شد تا نتونم این چن روز شب قدر رو بیام و اینجا و بنویسم.همیشه به یاد همتون بودم ،امیدورام شما هم به یاد من بوده باشین تو این شب ها.ماه رمضون الان که دارم می نویسم دو روزش بیشتر نمونده، دانشگاه هم داره کم کم شروع میشه و باز باید رفت سراغ مشق و درس.رفته بودم تو
آرشیو وبلاگ قبلیم که دیدم به !چه با حال نوشتم.پارسال رو خوب یادمه چقد روم اثر گذاشت و چقد حال کردم با دعای مجیر. امسال اما دعای ابو حمزه ،حالم رو جا آورد شب قدر.واقعا امام سجاد چی گفته!آدم می مونه تو حکمت خدا .ایشون که امام بودن این طوری مناجات می کردن چه برسه به ما.



موضوع دیگه ای که خیلی دلم می خواس بنویسم واسش ،روز جهانی وبلاگ بود. خیلی سال نیس که می نویسم ،اما خیلی سال هست که می خونم ! خیلی اینجا دوست های خوبی داشتم و دارم. خیلی دلم می خواس بنویسم از اونایی که احساس خوبی دارم از خوندن متناشون !بعد دیدم گفتن نداره ،همه اونا رو لینک کردم –همین کنار صفحه رو نیگا کن- همه شونو دوس دارم و همه شونو مثله دوست خودم می دونم!البته الان که فک میکنم می بینم به جز این دوستای لینکیم،خیلی دوست های دیگه دارم تو گودر –گوگل ریدر – که اگه یه روز ایتم هاشونو نخونم و یا نه یه روز دستم به کامی –کامپیوتر و نت نرسه ،اعصابم می ریزه به هم و تا وقتی نرسم به یه کامپیوتر همون جوری هستم. خیلی کارا داره تا من بشم مثل یکی از این دوستای گودریم.چون همشون اگه من 20 هم باشم ،بیشتر از 100 تا امتیاز میگیرن! اینه که خیلی مدیونشونم.خیلی!16 شهریورم روز وبلاگستان فارسیه!خوشحالم که یه وب نویس ایرانیم ،خوشحالم که هم وطن های منم یه سهمی داشتن تو نت ،تو وبلاگ نویسی!
اینا رو دوس داشتم:
راز سر به مهر ، مجمع دیوانگان ، پیام ایرانیان و یک پزشک و خیلی مطالب دیگه که شیر شد به وقت خودش!
به تقویم که نگاه کنی ،می بینی شهریور هم تموم میشه ،باز م مهر و اما بازم نه مدرسه ،امسال سال آخر درسمه اگه خدا بخواد ،خیلی بدی ها دیدم خیلی خوبی ها!از خدا می خوام بدی هاشو هر چه زودتر از ذهنم بندازه بیرون،دیگه دل ندارم بدی ببینم و تو ذهنم دوره کنمشون ،باید ریختشون دور. اون روز تو تی وی یه کار شناسی می گفت باید تا اخر ماه رمضون همه رو ببخشی ،تا خدا هم تو رو ببخشه ، آ ................ ه ...می بخشمت تا خدا هم ببخشه منو....تو هم شروع کن بخشیدنو ،وقتی تجربه میکنی میبینی ئه !چقدر شیرینه !چقدر خواستنیه که تو ببخشی تا خدا هم ببخشه!
اون موقع که جوابای کنکور میومد ، ساعت 8 میومد من از 7 و خورده ای تو نت بودم !تا ساعت 3 که جوابای آزاد میومد من همین طور ول بودم تو نت ،زندگ میزدن که من نت ندارم برو برام ببین ،در نتیجه من همش تو سایت سنجش بودم اون روز رو !تجربه ی جالبیه که تو یه روز سرنوشت حد اقل 4 سال زندگیت معلوم شه ،اما خواستنی نیس ،دلت نمی خواد یهو اون وسط نوشته باشه مردود !دلت نمی خواد یه سال دیگه از عمرتو تلف کنی!دلم نمی خواد این طوری شه ،دلم می خواد اون رشته ای رو قبول شه که یه سال زحمتشو کشیده بود و دوسش داشت ،دلم می خواد اون رشته ای قبول شی که دوس داشتی و زحمتشو کشیدی !
پ.ن : فردا قرار ه جواب یه سال زحمتشو بگیره ،خدایا !کمک !
پ.ن : دو تا امتحان دارم در حد بوندس لیگا واسم مهمه قبول شم توشون!دعا کنید پیلیز !
* : مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری

Wednesday, September 1, 2010

یه سال...

امروز چهارشنبه ،یه سال از رفتن یه مادر میگذره...
خدا بیامرزتشون...
اگه میشه یه فاتحه بخونین