Search This Blog

Friday, February 4, 2011

روزگار می گذره ،چه بخوام چه نخوام

خوشم میاد از خونه هایی که چایی شون همیشه به راست ،میدونی از تصویر سماور ی که همیشه آّبش جوشه و قوری چایی روشه خوشم میاد.الان چن روز که نه ،ولی یه مدتیه که چای سازمون خراب شده بعد کتری رو آوردیم دوباره ،خیلی خوبه . فعلا خودم گفتم چن وقت با این کتریه سر کنیم ، تا بعد حالا یه فکری به حال این چای ساز کنیم .:دی

بهترم ،خیلی بهتر. اما خوب نه . یه حس مسخره ای بهم دست داده جدیدا ،من دو هفته تعطیل بودم ،هیچ غلطی نکردم!!یعنی نه تنها واسه ارشد نخوندم ، که هیچ کاری نکردم !اون حس مسخرههه اینه که وقتی ور می دارم یکی از کتاب های کتابخونه مو بخونم ،همش یادم میاد!خیلی وضعیت بدیه ها !خدا واسه هیچ کتابخونی نیاره.وقتی حوصله ات سر میره واقعا بده اینطوری شی.فعلا ورداشتم دارم و نیچه گریه کرد و دوباره می خونم. دلم می خواد آتش بدون دود رو هم برم بخرم.چون خونه فائزه اینا خیلی دوره نمی تونم برم خونه شون قرض کنم.زنگ زدم به دوستام که کتاب جدید چیزی داری من بیام بگیرم؟ گفت نه!ضایع شدم خفن.انقد بی حوصله ام که حتی نمی رم تا شهر کتاب ببینم چیا داره بخرم.من پول زیاد پای کتاب میدم.همیشه ام سرش بهم غر می زنن. ولی هرچی هس بهتراز پول دادن واسه سی دی فیلم و این جور چیزاس.

راستی این میون ،رفتم سی دی طلا و مس رو خریدم. موقعی که اکران بودم هر کار کردم جور نشد برم سینما .واسه همین همش منتظر بودم سی دی اش بیاد. دیدم.خوب بود. یعنی باید بیمار ام اسی دیده باشی تا بفهمی یعنی چی و من دیدم. و همش قیافه اش میومد جلو چشمم. آدم باید قدر سلامتی رو بدونه.واقعا بدونه . و من از این فیلم گرچه تلخ و ناراحت کننده بود بسیار لذت بردم.

دیگه چی می خواستم بگم؟ یادم نمیاد!میبینی؟ این جور موقعا یادم نمیاد ولی تا لای کتابه رو باز میکنم میبینم ا !همه ی داستان یادمه !حالا باید از بقیه هم بپرسم ببینم واقعا کسی نیس یه کتاب خوب بده دس من بخونم؟

9 comments:

  1. سلام:)
    خوشا به حالت که این قدر اوقات فراغت داری

    اگه جای تو بودم کلی کتاب نصفه نیمه داشتم که بخونم و کلی کتاب کامل نخونده
    مطمئنم اول "منطق الطیر" ام رو که تازگی ها هدیه تولد گرفتمش می خوندم
    یعنی کلا به احتمال زیاد شعر می خوندم

    اوه... می دونی چند وقته یه دل سیر حافظ نخوندم

    خدا رو شکر که سرم این قدر شلوغه
    خدا رو بابت همه چی شکر... ء

    ReplyDelete
  2. ممنون می شم اگه لینکم رو بکنی "کـلام" ء

    ReplyDelete
  3. سلام عزیز دلم
    خوبی؟؟
    نمیدونم چقدر خوشحالم که این صفحه ی کامنتای وبلاگت برام باز شد..
    آخه دلم برات 1ذره است
    برای تو و دستیه واقعیت...
    ممنون که میای همیشه..
    منم بخدا میام اما نمیتونم کامنت بذارم...
    خیلی دوستت دارم
    خیلی مواظب خودت باش

    ReplyDelete
  4. با اینکه روزا میگذره چه بخوای و چه نخوای موافقم شدیدا!اما این سماوره خیلی نوستالژیه!یاد خونه قدیمی مامان بزرگ افتادم

    ReplyDelete
  5. وای فائقه مرسی که اومدی.
    منم دلم واست یه ذره شده.
    :-*

    ReplyDelete
  6. اره نیلو ،نوستالژیه.واسه من همین کتری و قوری ام نوستالژی شده :دی

    ReplyDelete
  7. سلام
    منم به شدت دلم مي‌خواد آتش بدون دود يا روزگار سپري شده مردم سالخورده رو بخونم اما خوب اين مجموعه اي ها يكم سنگين خريدنشون
    كتا هاي رومن گاري رو پيشنهاد ميدم اگه نخونديشون
    مثل زندگي در پيش رو
    يا تنهايي پرهياهو بهوميل هرابال
    از اونجايي كه نيچه مي خوني پس فكر كنم از كارهاي فلسفي خوشت بياد
    طلا و مس هم ديدم وقتي اكران شد
    و موافقم كه فيلم خوبي بود

    ReplyDelete
  8. man midunam in hesi ke migi bikari chehesie
    khoshalam behtari
    boro ketabe komedie elahie dante ro bekhun
    :D man ke hastam faghat up nemikonam

    ReplyDelete
  9. پیدایت نکرده بودم که آدرس این آلونک جدید را تقدیمت کنم
    ...

    ReplyDelete