Search This Blog

Friday, March 26, 2010

سال نو ...

خیلی بده که سال جدیدو بد شروع کنی ،خیلی بده که از قبل سال تحویل تا چن روز بعدش همش یه سری خاطره برات مرور شه و فقط از کنارشون بگذری!خیلی بده که در مواقع لزوم ،کسی رو نداشته باشی تا باهاش درد دل کنی!

چند روز قبل از اینکه بریم مسافرت ،رفتم دکتر!یه سری قرص نوشت(یعنی یه دونه قرص ) واسه یه بیماری ساده مثل سرما خوردگی!یه چیزی که تمام دکترا و اینا یه دارو براش می نویسن!آقا هرچی این قرصه رو خوردم،دیدم خوب نمیشم!بابا پس فردا می خوام برم مسافرت!یکی بیاد به داد من برسه!دوباره رفتم دکتر!گفتم دکتر چرا من خوب نشدم پس؟ گفت بده ببینم چی خوردی و چی داده بودن بهت؟!دادم!گفت خوب !این که تو خوردی که اینی نیس که تو دفترچه نوشته!یعنی چه؟!یعنی اینکه دارو خانه دارو رو اشتباه داده!همین!ساده اس!نه !مثل اینکه نفهمیدی !قرص رو اشتباهی بهت دادن!تو هم خوردی!یعنی واقعا!اگه من به اون داروهه حساسیت داشتم الان مرده بودم و از جهنم واستون بلاگ مینوشتم.حالا یه درجه کمترش برزخ!تازه بعدشم،به سال 89 اصلا و ابدا نرسیده بودم!اون وقت شما میگی من اون دکتر توی داروخانه رو زنده بذارم الان خوبه یا برم یه مشت بکوبم تو صورتش؟هان؟نه شما بگو دیگه....

رفتم مسافرت!آقا جونم حالش بدتر شده!در نتیجه اصلا خوش نگذشت!خیلی بده که تمام خاطرات یه ادم رو یهو جلو روش ظاهر کنی!آقا جونم خیلی چیزا و خیلی کسا رو فراموش کرده!خوب روز عید طبق معمول کل فامیل اومدن و رفتن!عروسا و دومادا!پسرا و دخترا!و بقیه فامیل که من نمیشناسم زیاد اونا رو....در نتیجه هی پرسیده شد : منو میشناسی؟و نگاه متعجب آقا جونم که یعنی نه! من....!خوب فک کن یکی بیش از 20 دفه ازت این و بپرسه !دیوونه نمیشی ؟در نتیجه حالش بدتر شد!منم عصبی شده بودم و نزدیک بود همه رو از خونه بندازم بیرون که مگه نمیبینین حالش بده خوب یکم زودتر برین اگه میشه!که جلوخودمو گرفتم و نگفتم!(خیلی زشت بود گفتنش ولی خوب بیاین یکم انصاف بدیم،نه؟ )

در نتیجه سال تحویل شد!با کانال سه فک کنم و یکمی هم کانال 2 و 1 !کانال 5 نداشتیم ونمی دونم اونجا احتمالا سلوکی چه هنری داشته؟!...از سریالا چون خودم امیر جعفری رو دوس دارم یک و بیشتر میبینم!اما نمی خوام بگم که دقیقا حالم از بعضیا به هم خورد!آقا این چه افتضاحیه شبکه تهران میده؟هرچی فحش بود که ما بلد نبودیم اینا بهمون یاد دادن!واقعا مردم ما اینطورین؟واقعا مردم قم اینطوری حرف میزنن؟والا به خدا نه!یعنی واقعا این جناب ده نمکی زحمت کشیده سریال ساخته واسه ما!آقا برو همون فیلمتو بساز شما قربونت!این چی بود دیگه!بعد اون روزای اول هم که همش اخراجیها میداد تی وی!خسته مون کرد!سکانس ها رو حفظ شدیم!دیگه نوبرشون بود این پخش فیلم واقعا!

الانم دارم واسه خودم یورو ویژن سانگ کانتست میبینم حالشو میبرم!یعنی واقعا چه جشنیه این!این آرش و آیسل هم بد نبودن!کم مونده بود اول هم بشن ولی خوب نروژ حقش بود اول شه...

Every body most be ready… از ارمستان که واقعا دیدنی و شنیدنیه...

جدای از همه ی اینا!نمی دونم دلتون تا حالا شده کلی شعر شاملو بخواد و هرچی بخونی و هرچی کتاباشو زیرو رو کنی سیر نشی!من دلم شدیدا شعرای شاملو می خواد...

پ.ن:صبرو استقامت رو از خدا خواستم...

پ.ن:شاد باشین

پ.ن :این شعره رو :

کعبه را گم کرده ام ای رهنمایان راه کو
تشنه ی آگاهی ام دریا دل آگاه کو
خاطرم از قیل و قال این و آن آزرده شد
تا بیاسایم زمانی خلوت دلخواه کو
دیده نابینا و رهزن در پی و شب قیر گون
دشت ناهموار و من تنها دلیل راه کو
ناله ام در سینه ماند و استخوانم در گلو
تا خروش خفته را ز دل بر آرم چاه کو
تیغ بر سر خار در پا بر لبم مهر سکوت
بر گلویم پنجه ی دشمن مجال آه کو
حرف ایمان کفر و دل ها تیره مردم مست شرک
مرغ حق دارد فغان کای مشرکان الله کو
در چنین شامی نتابد کوکبی از روزنی
پیش پایم را نمی بینم چراغ ماه کو

پ.ن : نمی دونم یادته یا نه!اما هنوزم اون بغضه تو گلومه!خدایا بهم گریه بده..دلم گریه می خواد..مگه من از سنگ ام آخه؟

پ.ن: عیدتون مبارک...

پ.ن : التماس دعا...

تابعد...

2 comments:

  1. سلام ستاره عزیزم. مجددا سال نوت مبارک
    خوب دخترکم چی بگم بهت الان...گریه...به موقعش می آد عزیزم و امیدوارم زودتر اتفاق بیافته، سعی نکن بغض رو فرو بدی بزار جاری شه تا قدرتت بیشتر شه برای ادامه دادن. نذار جمع شه.
    بابابزرگ من هم آلزایمر داشتن...می دونم سخته اما بی شک بابابزرگت بهت افتخار می کنه ستاره.
    همه ی ما این روزها به نوعی فراموشی داریم خیلی هامون متوجه ش نیستیم.
    به نظرم داروخونه ای رو بکش که دفعه بعد از این اشتباهها مرتکب نشه بزنه یکی رو بکشه.
    و شاملو...حق با توه.
    من منظورت رو نفهمیدم از اونی که در مورد لیلی گفتی...
    ستاره یادت بمونه دوستت دارم.
    صبر و استقامت راحت نیست اما نتیجه ش عالیه.

    ReplyDelete
  2. سلام رفيق!
    سال نوت خوش. (يادم نيست، فك كنم دوباره گفتم!!)

    واقعا از ته دل می‌خوام پدر بزرگت خوب خوب باشن و دركت می‌كنم وقتی‌ می‌خواستی همه رو بندازی بيرون...

    راستی سراغ اون داروخانه‌چی خواستی بری بگو خودم باهات بيام!

    ReplyDelete